زمامداری امیر حبیب الله کلکانی
دوکتور خلیل الله وداد بارش دوکتور خلیل الله وداد بارش

شناسنامهء کتاب

 

 

نام کتاب: زمامداری امیر حبیب الله کلکانی•

نویسنده: دوکتور خلیل الله وداد بارش•

ناشر: انتشارات سعید•

ویراستار: رزاق مامون•

برگ آرایی: عبدالرحیم یزدان پناه (خدمات کمپیوتری نگارش)•

شماره گان: 1000 نسخه •

نوبت چاپ دوم، سال 1378•

بها  120 افغانی •

آدرس: ابتدای جادهء آسمایی•

شماره های تماس: 079912763، 0799881363

 

 

 

کتاب فوق الذکر تازه اقبال چاپ یافته و در کتاب فروشی های افغانستان توسط انتشارات سعید پخش شده است. 

باید گفت که کتاب قبلاً از سال 1998 خورشیدی به اینسو بنام « امیر حبیب الله کلکانی مردی در حریق تاریخ»  نشر شده است. این کتاب توسط نویسنده در سال گذشته بازنویسی و اصلاح شده و با اضافات و اصلاحاتی چند چاپ شده است. تفاوت کتاب حاضر از چاپ قبلی نشر دو تقریظ با ارزش

از استادان خاورشناس روسی و نتیجه گیری نگارنده (پایان سخن) میباشد.

 

 

تقریظ

در مورد رسالهء علمی خلیل الله وداد "حکمرانی امیر حبیب الله کلکانی "بچهء سقأ (جنوری- اکتوبر 1929" برای کسب درجهء علمی کاندید علوم تاریخی " 
 

امیر حبیب الله مشهور به بچهء سقأ شخصیتی ست نهایت متناقض و تا حدی مرموز که از کارنامه های سیاسی اش در تاریخ نگاری جهانی و حتی افغانی تفسیر یکجانبه صورت گرفته است. در تاریخ نگاری ما (روسیه) کارنامه های سیاسی این امیر بدلایل گونه گون واضحاً مسکوت گذاشته شده، که باعث تأسف ماست، چون دورهء حکمروایی امیر نامبرده همانند شخصیت افسانوی او خیلی آموزنده است. نُه ماه زمامداری حبیب الله خان تاحدی با اوضاع کنونی افغانستان شباهت دارد. حتی چهره های رقیب برای زمامداری افغانستان در سال 1929  و امروز تا حد زیادی مشابه اند که این امرگواه ارزش امروزی رساله میباشد

نوآوری علمی رسالهء حاضر در این نهفته است که هم در تاریخ نگاری روسیه و هم در هیستوریوگرافی خارجی تاکنون تحقیق ویژهء علمی در این مورد صورت نگرفته است. رسالهء خلیل الله وداد در حقیقت نخستین تجربه در راستای آموزش کامل حوادث سال 1929 در گسترهء تاریخی سدهء بیست میباشد. مؤلف نخستین بار در تاریخ نگاری افغانی وروسی تلاش نموده زندگی نامهء حبیب الله و همکارانش را تدقیق نموده، برخورد کشورهای گوناگون بویژه انگلستان، اتحادشوروی و ایران را به حوادث سالهای 1928 -1929 مشخص نموده  و حوادث قبلاً نا آشنا را بشکل کرونولوژیک به بررسی بگیرد.  نویسنده با استفادهء علمی از منابع، اسناد و مأخذهای مهم تز منحصر به فرد خود را تدوین نموده، تفسیر خویش را از دورهء زمامداری امیر حبیب الله  اراءه نموده و جایگاه وی را در تاریخ قرن بیستم افغانستان مشخص نموده است.

شالودهء مأخذی اثر حاضر که در برگیرندهء مواد مربوط به نشرات منظم دورهء مورد مطالعه و بویژه شماره های مسلسل جریدهء "حبیب الاسلام "، خاطرات یاران امیر، گفته ها و نوشته های شاهدان عینی و اشتراک کنندگان حوادث سال 1929 و وابستگان و خویشاوندان ایشان است، درخور توجه میباشد. باید طور ویژه خاطر نشان گردد که بسیاری از اطلاعات گردآوری شده توسط خلیل وداد در جریان پنج سفرش در شرایط دشوار جنگ داخلی در1992-1995 افغانستان تهیه گردیده اند.

همچنان اساس هیستریوگرافیک این اثر نیز جالب است، چون آثار افغانی، شوروی، بریتانیایی، امریکایی، ایرانی و حتی فرانسوی را در بر میگیرد. گرچه بعضی از آثار، مقالات وکتب مذکور نامکمل اند، چون بوسیلهء اشتراک کنندگان مستقیم و یا شاهدان حوادث آنزمان نوشته شده اند. مؤلف در بارهء آثار ای. ت. ریسنر و و. ام. پریماکوف و غیره که در جریان حوادث داغ آنزمان تحریر گردیده اند، بجا گفته که آنها یکجانبه نوشته شده اند چون شالودهء واقعیتهای عینی شان تا حدی ضعیف است. همزمان مؤلف درست میگوید که در آثار مؤرخان بعدی  مانند آ. خ. بابا خوجایوف، یو. گانکوفسکی و.ای کارگون، و. ام. ماسون و و. آ. رومودین که بر واقعیتهای بیشتری بنیانگذاری شده اند، برخورد دقیقتر نسبت به این حوادث صورت گرفته است. همچنان با نویسنده در مورد سکوت و ذهنیگرایی بعضی از مؤرخان افغان در رابطه به دورهء امارت امیر حبیب الله خان میتوان همنوا شد. زمامداران پس از حبیب الله چون نادرشاه و ظاهرشاه دشمنان سیاسی "سقأ زاده" بوده و طبعاً بدنامی و سیاهی کارنامه اش را میخواستند. بناً  اکثر آثار سالهای 30 – 70 قرن بیستم که بعضاً توسط شاهدان عینی حوادث 1929 نوشته شده اند از واقعیتها به دور اند. بنظر من مؤلف حق دارد وقتی این نویسندگان را به ذهنیگرایی و یکجانبه نویسی متهم میکند.  

ارزش تیوریکی و عملی (پراتیکی) این تحقیق بخودی خود هویداست. مواد و نتیجه گیریهای تیوریکی رساله در تحقیقها و بررسیهای آتی تاریخ سدهء بیست افغانستان وتدوین کتب درسی و درسنامه های عملی  مفید خواهند بود. نظرات مؤلف در عرصهء تحقیق نسبی پروسه های سوسیولوژیکی، ایدیولوژیکی و غیره جریانات کشورها (که از نگاه سطح رشد اجتماعی و شرایط فرهنگی تاریخی مشابه با افغانستان اند) قابل توصیه اند.

بصورت کل نظرات (ایده ها)، اهداف و ساختار رساله همانند طرح موضوعات و واقعی بودن آنان قابل تائید اند. نکات اساسی این رساله در مونوگرافی مؤلف که توسط دانشگاه دوستی ملل مسکو در سال 1996 چاپ شده، مطرح شده اند. همچنان اتوریفرات ( یادداشت قلمی کوتاه نویسنده) در این مورد ُکلاً با رساله مطابقت دارد.

اما در مورد نقش امان الله خان که پیش از حبیب الله زمامدار کشور بود در این رساله بطور گسترده روشنی انداخته نشده است، که این امر کاستی نوشتهء حاضر بشمار میرود. گرچه ضعفها و ناکامیهای امان الله که تا حدودی ناشی از شخصیت ناتوان شاه ، محاسبات غلط او و همچنان شرایط بمیان آمدهء آنوقت و سطح ناچیز رشد اجتماعی افغانستان (که تا بحال در برابر مدرنیزه شدن و اصلاحات با خصلتهای مشابه امانی  مقاومت میکند) میباشند، طور عادلانه  تذکر رفته اند. همزمان باید اذعان کرد که اکثر ریفورمهای اجرا شده در افغانستان را ما مدیون امان الله شاه که نقش پیشآهنگ را در این راستا دارد، هستیم.

گرچه در رساله خصلت بی نظم و شورشی- انارشیستی رژیم امیر حبیب الله انعکاس داده شده، اما نویسنده عواقب نا مطلوب آنرا برای افغانستان میتوانست بیشتر توضیح دهد. چون با وجود دشمنی فیودالها، روحانیون و غیره اقشار سنتی کشور در برابر امان اللهِ اصلاح طلب او نمایندهء قانونی دودمان شاهی بود که دور نمودن وی از سلطنت باعث انفجار در سیستم اجتماعی کشور شد. بناً حبیب الله بمثابهء نمایندهء منافع دهقانان تهیدست که توانایی ادارهء افغانستان را در آن شرایط مشخص نداشت، محکوم به شکست بود. به نظرم این مسئله نیز در رساله وسیعاً انعکاس نیافته است.

بصورت کل تحقیق خلیل وداد کار مستقلِ منحصر به فرد، کامل وعلمی ست که مسایل حاد ومهم  تیوریکی و پراتیکی مطروحه توسط وی را بررسی نموده و حاوی مقدار زیادی از نتیجه گیریها و تفاسیر ناب و نو میباشد. شالودهء مأخذی اسنادی و هیستوریوگرافیکی رساله و ارزش تیوریکی و پراتیکی آن ازاهمیت فوق العاده برخوردار اند. بنابر همهء آنچه که آمد میتوان اذعان کرد که رسالهء خلیل الله وداد عالی بوده و شخص مؤلف سزاوار رتبه علمی کاندید دکتور علوم تاریخی میباشد.  
 
 

امضای معاون رئیس دانشگاه دولتی پیداگوژی آزاد مسکو

دکتور علوم تاریخ پروفیسور و. ای. ا فسیانیکوف  

مسکو  سوم سپتامبر 1996                                        مهر دانشگاه دولتی آزاد پیداگوژی مسکو

 

 

تقریظ

دکتور علوم تاریخ و کارمند ارشد علمی انستیتوت خاورشناسی اکادمی علوم فدراسیون روسیه پلاستون ولادیمیر نیکیتیویچ در مورد رسالهء علمی خلیل الله وداد تحت نام "حکمرانی امیر حبیب الله کلکانی جنوری- اکتوبر 1929 " 
 

در یک نگاه چنین به نظر میرسد که در جملهء کتب تاریخی در مورد مسایل افغانستان شناسی آثار زیادی نوشته شده اند. اما این فقط در نگاه نخست است، زیرا هر مکتب نو تاریخی در بارهء حوادث تاریخی قرن 20 افغانستان تفاسیر خویش را پیشکش نموده که از مکاتب پیشترش طور جدی متفاوت میباشد.

نویسندهء اثر حاضر بجا میگوید که "در تاریخ نگاری افغانی دورهء 1928-1929  بصورت ناچیز مطالعه شده... دورهء حکمرانی امیر حبیب الله کلکانی ملقب به خادم دین رسول الله عملاً و تا حدی عمداً در تاریخ نگاری افغانی مورد بررسی قرار نگرفته است؛ علی الرغم ارائهء اسناد با ارزش توسط دانشمندان افغانی یکعدهء آنها در این مورد برخورد یکجانبه کرده اند." (ص. 14 متن رساله به زبان روسی).  برعلاوه او مینویسد: " نبود مطالعات همه جانبه و دقیق در این مورد وابسته به موقف اجتماعی مؤلفان و همچنان مربوط به این واقعیت که همهء آنها در دوران زمامداران مطلق- العنانی چون نادر شاه 1929-1933 و پسرش ظاهر شاه که آزادی بیان ممنوع بود به رشتهء تحریر در آمده اند."

اگر مطابق به اصطلاحات مود روز به اثر حاضر بنگریم، میتوان نویسنده را به استفاده از اصطلاحات کهن- چپی جایی که او در خصوص نویسندگان غربی مینویسد: "عدم مطالعهء مسایل اجتماعی- طبقاتی توسط آنان..." متهم کرد. (ص. 16 متن روسی).

اما من در این مورد با نویسنده  ُکلاً موافقم، چون واقعیتهای زندگی فعلی درستی این مطلب را تأیید میکنند.

به نظر من ارتباط دادن مسایل دورهء مورد مطالعه به واقعیتهای فعلی افغانستان کار بی نظیر مؤلف است، چنانچه (در ص. 7 متن روسی) وی در مورد اهمیت و پیچیدگی موضوع مطروحه در شرایط کنونی افغانستان مینویسد: " جنگ داخلی، شورش و مداخلهء کشورهای خارجی و سازماندهی منظم توطئه ها از خارج که پایان آن ناپیداست کماکان جریان دارد."

من که افغانستان را از نزدیک میشناسم ، میتوانم زیر هر واژهء مؤلف امضای تأییدی خویش را بگذارم. از سویی جنگ تقریباً دهسالهء شوروی در افغانستان و جنگ متداوم در چیچن مؤید این گفته های مؤلف اند، که تا هنوز کسی از آنها نمی آموزد.

جالبترین موضوع در اثر خلیل وداد اینست که او همانند آموزندهء واقعی تنها به مطالعهء برخی از کتب، خاطرات و یادداشتهای چاپ شده بسنده نکرده بلکه شخصاً شاهدان عینی حوادث را یافته و با آنان صحبت کرده است. مگر خلیل وداد گفته های شاهدان را با چشمان بسته نمی پذیرد. وی اسناد مطبوع را مقایسه کرده و با مطالعهء عمیق آنها آز آنان نتیجه گیری میکند. که چنین تحقیق موشگافانه در آثار تاریخی کمتر دیده میشود.

اما من با طرح مؤلف در بارهء اینکه " انتقال قدرت در کابل بدون تلفات، خونریزی و غارت قابل ملاحظهء اموال دولتی و دارایی های عامه صورت گرفت."(ص. 75 متن روسی) موافق نیستم زیرا مسئله فقط به تلفات مادی محدود نمیشود ، زیرا میزان خسارت معنوی ناشی از عملیات جنگی برای افغانستان خیلی گران بود

بهر حال نمیشود هر فصل و هر پراگراف رساله را به بحث وبررسی گرفت. اما فقط در مواردی که این اثر را از رسالات به اصطلاح تیپیک دیگر متمایز میسازد، میتوان مکث کرد. طور نمونه در پراگراف 1 فصل سوم طرح  "حکام رژیم " برای آموزش تاریخی افغانستان همانند همهء کشورهای شرقی از اهمیت جدی برخوردار است، زیرا در آن مسئلهء شخصیت، قومیت، روابط خانوادگی وغیره خصوصیات زمامداران به بررسی گرفته شده که ارتباط مشتقیم با کارنامه ها و فعالیتهای آنان دارد.

به نظرم این اثر تا حدودی به یک کتاب معلوماتی پیرامون یک مرحلهء معین تاریخی افغانستان میماند. چنانه در آن در بارهء: 1- جراید ونشرات آن دوره ( ص. 100، پرگراف 2 متن روسی)، 2- در مورد فعالیت اقتصادی حبیب الله خان که قبلاً توسط مؤرخان ما مردود محسوب میشد (ص. ص. 103-106 متن روسی)، 3- تأثیر روحانیون وابسته به  انگلیسها بالای امیر توضیحات داده شده است. با تعمق جدی میتوان با برداشتها و نتیجه گیریهای مؤلف موافق بود.

البته برای افغانستان و تاریخ (معاصرش) این یک تناقض ویژه است که  کشور را یک فرد برخاسته از قعر اجتماع که عملاً بیسواد بوده ولی پشتیبانی روحانیون را که در این حوادث اهداف خویش را مبنی برسقوط رژیم امانی (که هوادار ریفورمهای سریع اقتصادی، آموزشی، صحی و غیرهء اروپایی بود) تعقیب میکردند، با خود داشت.

انگلیسها که ظاهراً رژیم حبیب الله را پشتیبانی میکردند، در عمل نمیخواستند سقأ زاده یی  را بر کرسی امارت افغانستان ببینند. افغانستان همواره یک منطقهء حایل یا "بوفر" میان روسیه و هند برتانوی محسوب میشد ولی امان الله بر ضد اعمال استعماری انگلیس برخاست و با مسکو خیلی نزدیک شد. بناً (پس از امان الله)  نوبت بچهء سقأ "غیر معمولی" رسید که انگلیسها بکمک روحانیون آنرا همانند وسیله یی استفاده کردند.

من همچنان با نتیجه گیری آتی نویسنده کُلاً موافقم که میگوید: " تجربهء حکمروایی حبیب الله چیزهای زیادی را به ما آموخت. ازجمله ما دیدیم که:  بدون مناسبات دوستانه با همسایگان، هر رژیمی ولو هرچه خوب هم باشد محکوم به شکست بوده و ادارهء کشور، اجرای دگرگونیهای اقتصادی، سیاست داخلی، استراتیژی نظامی کار افراد آموخته و مسلکی ست و کسیکه خواندن و نوشتن را ندانسته و دید گسترده یی به امور نداشته باشد، نمیتواند کشور را اداره کند. (ص.172. متن روسی).

مؤلف راست میگوید، زمانیکه  با تذکر از اوضاع جاری میهنش مینویسد:.. با بررسی دورهء حکمرانی حبیب الله کلکانی ما ملتفت  تراژیدی شخصی او به مثابهء شاه برخاسته از توده ها و تراژیدی سراسری کشور که تا کنون پس از 67 (سال 1996) در کشور هنوز هم جریان دارد میشویم. (ص. 171، متن روسی)

بازهم خاطر نشان مینمایم که اثر خلیل الله وداد جداً مستند بوده و او در تحلیل حوادث برخورد ژرف با منابع نموده و نتیجه گیریهای لازم را مینماید

البته اشتباهات انشایی و نوشتاری طور جداگانه به خود مؤلف ارائه خواهند شد.

به نظرم نوشتهء خلیل الله وداد پاسخگوی خواسته های  کمیسیون عالی تحصیلی دولتی فدراسیون روسیه بوده و او شایستگی کسب کاندید علوم تاریخ را دارد.

برعلاوه پیشنهاد مینمایم تا اثر موصوف جهت آشنایی عامه به چاپ برسد  

7 سپتامبر 1996، شهر مسکو

امضای پروفیسور پلاستون

مهر انستیتوت خاورشناسی  اکادمی علوم فدراسیون روسیه


May 22nd, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
معرفی و نقد کتب